تنها
عاشقانه ها
داستان,شعر عاشقانه
تنها

یه روز بهم گفت :میخوام با هات دوست بشم .

آخه من اینجا خیلی تنهام….

بهش لبخند زدم و گفتم : آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام…..

یه روز دیگه بهم گفت: میخوام تا ابد باهات بمونم آخه میدونی من اینجا خیلی 
تنهام..

بهش لبخند زدم و گفتم : آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام…..

یه روز دیگه بهم گفت: میخوام برم یه جای دور?جایی که هیچ مزاحمی نباشه. 
وقتی همه چیز حل شد تو هم بیا اونجا.آخه میدونی من اونجا خیلی تنهام…

بهش لبخند زدم و گفتم : آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام…..

یه روز تو نامه برام نوشت: من اینجا یه دوست پیدا کردم آخه میدونی من 
اینجاخیلی تنهام…

براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم : آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی 
تنهام…..

یه روز تو نامه برام نوشت: من قراره با این دوستم تا ابد زندگی کنم آخه 
میدونی من اینجا خیلی تنهام…

براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم : آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی 
تنهام…..

حالا اون دیگه تنها نیست و از این بابت خوشحالم.چیزی که بیشتر از این 
خوشحالم میکنه اینه که هنوز نمیدونه 
من
تنهای تنهام…..



نظرات شما عزیزان:

قلب تنها
ساعت1:56---22 فروردين 1391
سلام عالب بود.حق باتوه منم خیلی تنهام.چراما ادما یادنمیگیرم که دلشکستن دل دادن کشک نیست یکیو به خود وابسته میکنیم ودلشوفردامیشکنیم با رفتنمون. اگه قراربریم پس دوستی براچیه واگه قراربمونیم پس....

nima
ساعت22:02---5 اسفند 1390
محشربود.راستی1وب دیگه هم دارم اونجاهم یه سریی بزن.iu_korea.loxblog

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده توسط باران یک شنبه 5 / 12 / 1390برچسب:, (18:21) |